بازخوانی مصاحبه علامه مصباح با روزنامه 9 دی در خصوص جریان انحرافی
در آستـانه ســالروز حماســه ۹ دی در سال 1392، دسـت اندرکـاران نشـریه ۹ دی مصــاحبهای با آیـتالله مصــباح یزدی ترتـیب داده و سـوالاتی را در خصــوص ۹ دی، فـعالیتهای فرهنگــی آیتالله مصــباح و بـرخی مسـائل سیاسی طــرح کردند. بخشی از این مصاحبه مربوط به «جریــان انحـرافی» و مواجهه آیت الله مـصباح با آن بود که در ادامه می آید.
مواضع شفاف و بدون رودربایستی شما با کج روی های آقای هاشمی یا دولت اصلاحات برای خیلی ها عجیب نبود اما برخورد شما با دولتی که نقش حمایتی نسبت به آن داشتید برای عده ای عجیب بود. هواداران ایشان این طور عنوان می کنند که نحوه برخورد سفت و سخت شما با برخی از اطرافیان آقای احمدی نژاد منصفانه نبود بلکه به نوعی زیاده روی بود؟
آیتالله مصباح: شاید این تلقی به این دلیل است که آنها از جریان مسیری که طی شده اطلاع ندارند بلکه آنها فقط نقطه آخرش را اطلاع دارند. بنده در همان دولت نهم وقتی که زاویه کوچکی شروع شد، دو نفر از دوستانم را فرستادم که با خود آقای احمدینژاد حضوراً تماس بگیرند و یک نامه محترمانهای هم نوشتم دادم به آنها، و آنها هم آخر شب رفتند بیش از یک ساعت با ایشان صحبت کردند و نامه را دادند و خیلی محترمانه و منصفانه و دلسوزانه هم بود.
بله یادم هست حتی یک بار وقتی معاون اولی فردی اعلام شد و در برابر نامه رهبری و تغییر آن فرد مقاومت صورت گرفت، شما وقتی در تهران بودید، جلسهای هم با آقای احمدینژاد در منزل یکی از دوستان برگزار کردید.
خیلی قبل از آن و از دولت نهم تذکرات غیر علنی را شروع کرده بودم …
از همان قضیه حضور خانمها در ورزشگاه …
بعد از آن هم اتفاقاتی افتاد که ما ملاقات حضوری هم با آقای احمدینژاد داشتیم و من با رعایت این که در مقابل چنین شخصی و با چنین ویژگی های شخصیتی چطور باید حرف بزنم که احتمال تأثیر باشد، وقت ملاقات می دادم و صحبت می کردم. در برخی از جلسات بعضی از دوستان دیگر که شما می شناسید و همکاری هایی هم با ایشان داشتید، سه نفری بودیم ما نشستیم باهم صحبت کردیم و متأسفانه حرفها اثر نکرد، کأنه اثر معکوس گذاشت تا در دولت دهم که دیگر کار به جایی رسید که ایشان تعبیراتی در مورد برخی موضوعات داشت و حتی راجع به آن شخص گفت که او از اولیای خداست و تعابیر دیگری که اینها دیگر قابل تحمل نبود.
اینجا بود که ما موضع علنی گرفتیم و در سخنرانی ها انحرافات فکری را مطرح کردیم. بالاخره ما این سیر را در ابتدا به تدریج شروع کردیم. کسانی که از سابقه خبر ندارند به اینجا که رسید می گویند تندروی کردی؛ درحالی که ما از اول صمیمانه مسائل را مطرح کردیم و چیزهایی را یادآور شدیم که خیلی بیّن و قابل فهم بود. مسائل فکری پیچیده ای نبود، شما ببینید نقاط قوت ایشان کم کم تبدیل به نقاط ضعف شد؛ و وضعیت ایشان در بین جامعه متدینین، علما و مراجع تضعیف شد. من اینها را تاکید کردم، و مسائل پیچیده ای نگفتم، و تکیه کردم که با این رفتارها موقعیت شما در بین مراجع و علما ضعیف می شود و دیدید که متأسفانه چطور کار به چه جاهایی رسید.
من یادم هست که شما در همان سال ۸۵ یعنی یک سال بعد از شروع به کار دولت نهم، نسبت به حضور و تاثیرگذاری برخی اطرافیان آقای احمدی نژاد تذکر و هشدار دادید و بعدها هم قبل از خانه نشینی این تعبیر را بکار بردید که خطر بزرگی …
بله نوع نگاه و مواضع این فرد خبرش به ما می رسید، ولی متاسفانه در رئیس دولت یک خوش بینی مفرطی نسبت به او وجود داشت در حالی که آن فرد در سخنرانی هایش می گفت که دوره اسلام گرایی گذشته و حساسیتی نشان داده نمی شد.
هیچ وقت آن شخص درخواست کرد که بیاید و توضیح دهد؟ دنبال این نبود که خودش را تثبیت کند؟
من یادم نمیآید ولی اگر میآمدند هم فایدهای نداشت، برخی ویژگیهای شخصیتی هست که با بحث حل نمیشود. تا مادامی که ضررش به جامعه نرسیده میشود مدارا و چشمپوشی کرد، اما وقتی بناست خطرش به جامعه سرایت کند، وظیفه ایجاب میکند که آدم موضعگیری کند.
متن کامل مصاحبه را می توانید در این صفحه بخوانید.