تغییر 180 درجه ای!!!!
- آیتالله رفسنجانی، رییس جمهوری ایران، همیشه و در همه ابعاد در صحنهها و شرایط دشوار انقلاب اسلامی، از عناصر تعیینکننده است و نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد.
- هاشمیرفسنجانی، شخصیت بزرگ انقلابی و اندیشمند است.
- تخریب چهرههای رقیبی که طی سالهای اخیر انجام گرفته در تاریخ دو دهه اخیر کشورمان بیسابقه است؛ بهطور مثال برخورد جناح دولتی در انتخابات مجلس ششم با آقای هاشمیرفسنجانی، هم تاسفبار است و هم در عین حال عبرتانگیز است و نکتهای نیست که بهسادگی امکان توجیه داشته باشد.
این سخنان را چه کسی می تواند به زبان بیاورد؟ چه کسی می تواند باور کند این ها سخنان کسی است که در روزهای تبلیغات انتخابات شمشیر را از رو برای آقای هاشمی رفسنجانی کشیده بود و او را از دایره انقلاب بیرون انداخت!!!!
مشروح این تغییر 180 درجه ای را در ادامه مطلب بخوانید.
آقای محمود احمدی نژاد استاندار اردبیل در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود و حتی در پی کاندیداتوری آقای هاشمی در مجلس در سال 1378، ریاست ستاد وی در منطقه نارمک تهران را عهده دار بود، ایشانن پیش از سال 84 اظهارات متفاوتی در مورد رییس سابق خود به زبان آورده است و تغییرات محسوسی طی یک سال در مواضع ایشان دیده می شود. مشخص نیست که نخستین مواجهه آقای هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد کی و کجا بوده است؟ آنچه از اخبار برمیآید این است که هشتم آذر 72 زمانی است که «علیمحمد بشارتی» وزیر دولت سازندگی «محمود احمدینژاد» را به عنوان نخستین استاندار استان تازهتاسیس اردبیل معرفی میکند. اما اینکه آیا پیشتر معارفهای در حضور رییسجمهوری انجام شده بوده یا نه، بهدرستی معلوم نیست و این درست سه سال پیش از سفر رسمی آیتالله است به اردبیل.
22 مهر 75 احمدی نژاد استاندار در جمع خبرنگاران از سفر قریب الوقوع رییس جمهوری برای افتتاح 240 طرح عمرانی با اعتباری بالغ بر یک هزار میلیارد تومان در اردبیل خبر میدهد؛ درست یک روز پیش از حضور رییس جمهوری در استان، احمدینژاد در تمجید از او در گفت و گو با روزنامه ارگان دولت میگوید: «آیتالله رفسنجانی، رییس جمهوری ایران، همیشه و در همه ابعاد در صحنهها و شرایط دشوار انقلاب اسلامی، از عناصر تعیینکننده است و نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد.»[1]
یک بار هم گفت: «هاشمیرفسنجانی، شخصیت بزرگ انقلابی و اندیشمند است و سفر ایشان به استان اردبیل باعث رسیدن این استان به جایگاه مطلوب خود است.»[2] در نهایت برنامه استقبال از رییسجمهوری در اردبیل با مدیریت استاندار بسیار پرشور برگزار میشود. در فرودگاه احمدینژاد و امامجمعه به استقبال هاشمی میروند. آن طور که روزنامهها نوشتند مردم هم با پلاکاردهایی که حامل خوشامدگویی به سردار سازندگی بوده است، با گل و شیرینی به استقبال رییسجمهوری میروند. با روی کارآمدن دولت اصلاحات «احمدینژاد» جزو نخستین استاندارانی است که برکنار میشود، به تهران باز میگردد و به کار استادی در دانشگاه علم و صنعت مشغول میشود.
استاندار پیشین اما همچنان حامی رییسجمهوری پیشین میماند، همزمان با آغاز انتخابات ششم و اعلام ورود هاشمی به کارزار انتخابات، او ریاست ستاد تبلیغاتی هاشمی را در منطقه نارمک برعهده میگیرد. هاشمی اما نفر سیام تهران میشود و انصراف میدهد. 12 اسفند 78 هفتهنامه «شما» ارگان حزب موتلفه، نگرانیهای احمدینژاد نسبت به آرای هاشمیرفسنجانی را اینگونه منعکس میکند: «در چهارصد صندوق اول، آقای هاشمیرفسنجانی حدودا نفر هفتم بوده است. در تهران معمولا از 300هزار رای به بالا، روند ثابت میماند اما در این مسیر آنقدر اعلام نکردند که ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که رتبه آقای هاشمی به 26 و 27 و حالا هم سیام رسیده است و تازه رفتهاند یک کسی را آوردهاند که میگوید شاکی هستم. خوب همه ما شاکی هستیم که بنابر بازشماری است. یک گروه امین بنشینند، رای همه را دوباره بشمارند و این نشان میدهد که روند غیرعادی است و متاسفانه سازمان نظارت همه ما سازمان منسجمی نیست. مثلا در بعضی از حوزهها از نزدیکان برخی از کاندیداها، مدتی بهعنوان ناظر انتخاب شدهاند و در آن صندوقها این افراد آرای بالایی آوردند که نشان میدهد این عادی نیست.»[3]
مهر ماه 1379 (سه سال پس از دولت آقای هاشمیرفسنجانی)، احمدینژاد به فضایی که آن زمان در تقابل با هاشمی شکل گرفته بود، واکنش نشان داد و آن را باعث تاسف و عبرتانگیز خواند. استاندار پیشین در دفاع از رییسجمهور پیشین گفت: «تخریب چهرههای رقیبی که طی سالهای اخیر انجام گرفته در تاریخ دو دهه اخیر کشورمان بیسابقه است؛ بهطور مثال برخورد جناح دولتی در انتخابات مجلس ششم با آقای هاشمیرفسنجانی، هم تاسفبار است و هم در عین حال عبرتانگیز است و نکتهای نیست که بهسادگی امکان توجیه داشته باشد. جمع زیادی از افرادی که ادعای حضور در جبهه دوم خرداد را دارند، بخش اصلی حیات خود را مدیون شخصیت آقای هاشمی هستند، اما به محض اینکه ایشان در مقابل زیادهخواهیها و انحرافات قطعی این مجموعه ایستاد و در انتخابات مجلس ششم به تحمیلات استبدادی آنان تن نداد و تسلیم خواستههای غیرمنطقی بعضی از این مدعیان مردمسالاری نشد، لشکر تخریب و ماشین تبلیغاتی آنها هجوم خود را آغاز کرد و شخصیتی را که تا چند ماه قبل، از او به عنوان امیرکبیر دوران سازندگی یاد میکردند و حتی مصمم بودند با تغییر قانون اساسی دوره مدیریت ایشان را تمدید کنند، با ناجوانمردانهترین و پیچیدهترین شیوههای تبلیغاتی مورد هجوم قرار دادند.»[4]
در همان دوران هم دادگاه روزنامه «سلام» که احمدینژاد یکی از شاکیان آن بود برگزار میشود. اینها بارزترین اظهارنظرهای احمدینژاد در تمام مدت دوران اصلاحات پیش از رسیدن به شهرداری تهران است که شاکله آن را میتوان دفاع حامیانه از هاشمیرفسنجانی و نقد اصلاحات دانست.
البته به نظر میرسد این نگاه تا دوران سهساله شهرداری او هم ادامه دارد تا جایی که محسن هاشمی فرزند آقای هاشمی و مدیر وقت سازمان قطار شهری تهران میگوید: «زمانی که شهردار شد سیاست تقابل را نداشت و روابط حسنه بود ... تا زمانی که آیتالله هاشمی کاندیدای ریاستجمهوری نشده بود، در جهت جذب ایشان حرکت میکرد.»[5]
دوران ضدیت با هاشمی
گفته می شود پس از ثبت نام هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری اسل 1384، ستاد انتخاباتی احمدی نژاد به ریاست ثمره هاشمی و مشایی، تصمیم میگیرند از فضای موجود علیه هاشمی استفاده کرده و بر این موج سوار شوند. در انتخابات آن سال بهجز هاشمی، قالیباف و مصطفی معین، مهدی کروبی و علی لاریجانی هم نامزد بودند اما هیچیک از نامزدهای دیگر محتوای کمپین تبلیغاتی خود را در تقابل با هاشمی قرار ندادند.
در ماههای نخست سال ۱۳۸۴، وقتی آقای احمدینژاد پا به میدان انتخابات ریاست جمهوری گذاشت برخی کلمات و جملهها، مانند: «ولایتمداری»، «عدالت محوری»، «نابودی مافیای نفتی»، «مبارزه با مفاسد اقتصادی»، «احیای ارزش های معنوی» و... را دستمایة شعارهای انتخاباتی خود قرار دادند و با این کلمات و مفاهیم جذاب، حمایت مردم را جذب کردند. از سوی دیگر، در حرکتی جدید و غیر منتظره، از تمام تعریف و تمجیدها دست شستند و ادبیاتی در تضاد با ادبیات پیشین برگزیدند؛ ادبیاتی که «اتهام زنی» چاشنی آن بود؛ اتهامهایی که هرگز برای آنها سندی ارائه نشد و از مجاری قانونی و قضایی برای اثباتش اقدامی صورت نگرفت و تنها نتیجهای که به ارمغان آورد، بدبینی مردم به مسؤولان نظام به ویژه روحانیت بود که در رأس مدیریت کشور قرار داشتهاند و نیز موجب سستی باورهای اعتقادی جامعه و خدشه دار شدن اعتماد عمومی گردید!
تا جایی که وقتی کار انتخابات به دور دوم کشیده شد، این احمدینژاد بود که توانست از جو موجود که علیه هاشمی بود بهترین بهرهبرداری را بکند. اگر تقابل با آقای هاشمی در آن زمان برای احمدینژاد مزیت داشت اما این موقتی نبود بلکه به روندی بدل شد که در چهار سال نخست دولت احمدینژاد هم همچنان ادامه پیدا کرد و در انتخابات 88 به اوج رسید.
مناظره معروف رییس دولت با یکی از نامزدها که در آن به آقای هاشمی و خانواده او حمله شد، باب تازهای در رویارویی مستقیم او با آقای هاشمی باز کرد.
با نزدیک شدن به انتخابات 92 اما روزنامه «ایران» ارگان دولت احمدی نژاد یعنی، همان که 17 سال پیش در مسند استانداری زبان به تمجید از رییس وقت دولت گشوده بود این روزها کاملا دگرگونه عمل میکند. این روزنامه یکبار در گزارشی آقای هاشمی را پشت صحنه بنیصدریزاسیون احمدینژاد میخواند و بار دیگر «واژه» جریان انحرافی را «دستپخت هاشمی علیه دولت مردمی احمدینژاد» میداند و تیتر میزند: «تولید از حامیان فتنه، مصرف از مدعیان اصولگرایی»