مقابله با فساد یا فساد پروری
در طول دوران تصدی مقام ریاست جمهوری توسط دکتر احمدی نژاد بارها و بارها از سوی ایشان اعلام گردید که برخورد با مفاسد اقتصادی در دستور کار دولت می باشد و بارها شخص ایشان به مردم وعده برخورد با مفاسد و افشای اسامی مفسدین دادند. وعده های بی سرانجام آنقدر فزونی گرفت که نهایتا رهبر انقلاب فرمودند: « چند سال قبل از این، بنده دربارهی فساد اقتصادی، به رؤسای قوا نامه دادم. خب، با فساد اقتصادی مبارزه کنید. به زبان گفتن که مطلب تمام نمیشود؛ عملاً با فساد مبارزه کنید. هی بگوئیم مبارزه با فساد اقتصادی. خب، کو؟ در عمل چه کار شد؟ چه کار کردید؟ اینهاست که انسان را متأثر می کند.»[1]
در ادامه مطلب گزارش مفصلی در خصوص این شعار دروغین آقای احمدی نژاد بخوانید؛ سعی شده است در این گزارش به برجسته ترین افرادی که در کنار آقای احمدی نژاد بودند و به محاکمه کشیده شدند اشاره گردد.
متاسفانه در طول هشت سال ریاست جمهوری نه تنها برخورد مفیدی با مفاسد اقتصادی و اداری از سوی دولت صورت نپذیرفت بلکه در برخی موارد شخص آقای احمدی نژاد تخلفات بسیاری داشته و برخی جاها نیز رییس جمهور سابق پای فساد نزدیکانش ایستاده و قوه قضاییه را تهدید کرده است. آقای احمدی نژاد پس از عزم قوه قضاییه برای رسیدگی به فساد برخی از اعضای کابینه می گوید: «کابینه خط قرمزی است که اگر بخواهند به آنجا دستاندازی کنند، دیگر من باید وظیفهی قانونی خود را انجام دهم که این حتما به کشور آسیب وارد میشود که امیدوارم به خاطر مطامع سیاسی این کار را ادامه ندهند اما اگر بخواهند این روند را ادامه دهند و فضای همدلی و دلسوزی را مخدوش کنند و به نقطهای برسیم که ببینیم آسیب جدی به کشور وارد میشود، موظفم مسائل را با مردم در میان بگذارم و به وظایف قانونی خود عمل کنم که امیدوارم به آنجا نرسد.»[2]
آقای داوود احمدی نژاد برادر رییس جمهور سابق کشورمان در خصوص فساد جریان انحرافی می گوید: «هماکنون سردمدار فساد کلان در جامعه همین گروه انحرافی است و بهتر از این نمیتوان تعبیری داشت ... آنها انواع فساد اعم از سیاسی و اقتصادی را دارند.»[3] و همچنین در جای دیگر نیز بیان داشته اند: «امروزه جریان انحرافی علاوه بر اینکه فساد مالی، سیاسی و اخلاقی دارد، در صدد انحراف افکار عمومی و سنگاندازی در زندگی مردم و چالش در نظام ولایی است.»[4] وی به ویژه در خصوص فساد اقتصادی جریان انحرافی می گوید: «یک شرکت خارجی به ایران پیشنهاد کرد تا از مازوت، بنزین تهیه کند. این طرح به دست ما رسید و با یکی از وزرای نفت آن زمان مشورت کردیم که او گفت این طرح غیر ممکن و مانند این است که از قره قورت، شیر تهیه کنیم. آنها میخواستند یک پالایشگاه به وسعت تهران احداث کنند و در آخر با استفاده از هزاران تن مازوت شاید یک قطره بنزین تهیه کنند و این یعنی اینکه میخواستند سرمایه ملت را بالا بکشند. راس این جریان یعنی مشایی به دستخط خودش به یکی از بانکها دستور داده بود که ۴۰۰ میلیون دلار به آنها تخصیص دهد که ما جلوی آن را با کمک معاون آن بانک گرفتیم که بعدها آن معاون بانک را نیز سرنگون کردند.»[5]
وی در خصوص لابی های جریان انحرافی نیز در جایی می گوید: «در واگذاری فولاد خوزستان که مهلت 10 روزه وجود داشت هیچکس بدون بررسی ریسک میلیاردی برای انجام این کار نمیکرد جزء همان کسی که برنده آن شد در حالی که سه ماه قبلتر شرکت را بررسی کرد و با حمایت همین جریان انحرافی که خود را متصل به امام زمان میدانند وام خرید آن را تأمین کرد و برنده مناقصه آن شد و در پس پرده بحث اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی نیز همین جریان وجود داشت.»[6]
پس از پایان دولت نهم و دهم نه تنها دردی از فساد مدیران دوا نشد بلکه اسامی مدیران جدیدی از یاران و نزدیکان آقای احمدی نژاد نیز به لیست مفاسد اقتصادی اضافه گردید. در ادامه به برخی از این افراد اشاره می کنیم:
- آزاده اردکانی قزوینی رئیس سابق موزه ملی ایران، معلم زبان حمید بقایی و اسفندیار مشایی که در زمان فعالیت این افراد در شهرداری بود به واسطه حمید بقایی تا مرز ریاست بر سازمان ملی جوانان پیش رفت. وی در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد بازداشت و پس از محاکمه از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام تحصیل مال نامشروع به 6 ماه حبس و پرداخت 50 میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد. گفتنی است پرونده وی در خصوص اختلاس توام با جعل و اخذ رشوه همچنان مفتوح است.[7]
- نعمتالله پوستیندوز نعمتالله پوستین دوز بعد از برکناری از مدیریت عامل شرکت خودروسازی سایپا در شرکت ملی مس به عنوان مدیرعامل حضور پیدا کرده بود و با توجه به مخالفت های بسیار با این انتصاب و غیر قانونی خواندن این انتصاب توسط قائم مقام وزارت صنعت و معدن دولت با فشارهات و تاکیدات فراوان وی را حمایت می کرد.[8] متاسفانه مدیر عامل شرکت ملی صنایع مس ایران در آخرین روزهای کاری دولت احمدینژاد در دولت دهم از مسئولانی است که در زمانی خروج از کشور به مقصد ارمنستان در فرودگاه متوجه ممنوع الخروجیاش شده و دستگیر می شود و ظاهرا علت ممنوعالخروجی این مدیر، موضوع جابهجای وجوه نقد بسیار بوده است. پوستین دوز در دادگاه مدعی میشود که این مبلغ بدهی خارجی شرکتی بوده که از طریق شرکت یکی از دوستانش به نام «ت» در امارات پرداخت شده است اما به دلیل ارائه نکردن مستندات در این زمینه راهی زندان شد.[9]
- علیرضا عامری مدیرعامل مدیر منطقه آزاد کیش که چند هفته پس از روی کار آمدن دولت یازدهم از سمت خود برکنار شد برای پاسخگویی به اتهامات وارده درباره برخی ساخت و سازها و همچنین واگذاری غیرقانونی شمار زیادی قطعه زمین این جزیره راهی سازمان بازرسی کل کشور شد تا از خود دفاع کند. با توجه به اینکه در زمان مدیرعاملی عامری در منطقه آزاد کیش قیمت هر متر مربع واحد مسکونی از 18 میلیون ریال به 38 میلیون ریال افزایش پیدا کرده بود سازمان بازرسی کل کشور دستور توقف و با پسگیری موارد معامله شده را اعلام کرد.[10]
- محمد شریف ملکزاده مشاور احمدینژاد که پس از طی مدارج دولتی و صعود بیتوقف در دولت احمدینژاد و در شرایطی که با مخالفت مجلس از تصدی معاونت امور خاجه دولت سابق جا مانده بود سرانجام در روز 2 تیرماه 90 پس از احضار و تفهیم اتهام، بازداشت شد و حدود سه ماه بعد و در روز 21 شهریور عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی استان تهران، در جمع خبرنگاران از آزادی ملکزاده با "قرار وثیقه" خبر داد اما گفت که رسیدگی به پرونده وی همچنان ادامه دارد.[11]
- عباس امیریفر که علاوه بر دبیرکلی تشکل موسوم به جامعه وعاظ ولایی، دبیری کمیسیون فرهنگی دولت و امامت جماعت مسجد سلمان نهاد ریاست جمهوری را عهدهدار بود به اتهام همکاری با سازندگان لوح فشرده دستگیر شد. بهمن شریفزاده، از یاران نزدیک اسفندیار رحیم مشایی و از دولتمردان سابق، طی حکم دادگاه ویژه روحانیت بازداشت و روانه زندان اوین شد. بنابر اخبار منتشر شده در آن زمان، یکی از علل بازداشت این یار نزدیک محمود احمدینژاد، اتهامات مالی بوده است. مدیریت دفتر مطالعات و پژوهشهای دینی موسسه ایران و مدیریت گروه مطالعات دینی مرکز ملی مطالعات جهانی شدن، از سمتهای بهمن شریفزاده در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بوده است.[12]
- سعید مرتضوی: قاضی ای که با ماجرای کهریزک طی چند سال گذشته بر سر زبان ها افتاده بود، در دولت احمدی نژاد وجهه ای دیگر از خود به نمایش گذاشت ودر زمره نزدیکان خاص و ویژه احمدی نژاد قرار گرفت. مرتضوی در اواخر دوران احمدینژاد به مدیرعاملی سازمان تامین اجتماعی منصوب شد که به رغم اعتراضها و حتی استیضاح وزیر کار تا آخر در این سمت باقی ماند. مرتضوی در چندماه حضورش در راس تامین اجتماعی با ابهامات و عملکرد اقتصادی پرسوالی روبرو شد. ماجرای تحقیق و تفحص از دوران ریاست او در تامین اجتماعی که به گزارش 80 صفحه ای و 80 هزار سند مالی و اداری منتج شد حکایت از فساد و اختلاس و عدم شفافیت مالی این سازمان در دوران مرتضوی داشت. رابطه بحثانگیز و مشکوک سازمان تامین اجتماعی در دوران مرتضوی با تاجر معروف ایرانی، بابک زنجانیاز مهمترین بخش های این گزارش بود. براساس این گزارش بابک زنجانی درخواست خرید 138 شرکت را به تامین اجتماعی داده بود و بر اساس آن تفاهمنامهای منعقد میشود تا زنجانی مبلغ 17 هزار میلیارد تومان از داراییهای خود در خارج از کشور را برای خرید این شرکتها پرداخت کند. در بخشی دیگر از گزارش هیئت تحقیق و تفحص به مبلغ نجومی ۶۰ میلیارد ریال برای پاداش مالی یک سال اشاره میشود که تنها بین ۴۰ تا ۵۰ نفر از مدیران سازمان توزیع میشود. این به معنای ان است که یک مدیر میتوانسته تا ۴۰۰ میلیون تومان پاداش بگیرد. در بخشی دیگر از گزارش مجلس که به بررسی اسناد و مدارک سازمان تامین اجتماعی اختصاص دارد، به مبالغ (هدایای) پرداخت شده در سال ۹۱ و شش ماهه اول ۹۲ اشاره میشود: «این مبالغ عبارتند از: تحویل ۵۰۰ میلیون ریال کارت هدیه اختصاصی به آقای رحیمی معاون اول وقت رئیسجمهور (احمدینژاد) یک میلیارد ریال به آقای عباسی سرپرست وقت اقتصاد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، یک میلیارد ریال به آقای شیخالاسلامی معاون وقت اجتماعی رئیسجمهور، ۵۰۰ میلیون ریال کارت هدیه به سرپرست وقت وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی، یکصد میلیون ریال بن فروشگاه رفاه به مدیرعامل خبرگزاری موج، یکصد میلیون ریال کارت هدیه به مدیرعامل وقت ایرنا، مبلغ یکصد میلیون ریال کارت هدیه به ستاد نمازجمعه تهران و همچنین پرداخت یکصد میلیون ریال کارت هدیه به پرسنل نهاد ریاستجمهوری و مدیر مسئول روزنامه آرمان.»[13] مرتضوی بالاخره با وجود تعدد شاکی براساس تایید دیوان عالی به صورت دائم از احراز شغل قضا انفصال پیدا کرد. همچنین براساس این حکم، سعید مرتضوی به مدت 5 سال از احراز مشاغل دولتی نیز منفصل شد.[14]
- محمود خاوری و فساد 3000 میلیارد تومانی معروف که سمت رئیس کل بانک ملی ایران را با حکم شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد دولت سابق اخذ کرده بود از جمله دیگر متخلفان مالی دولت احمدینژاد بود که متاسفانه این مورد موفق شد به کشور کانادا متواری شود.[15]
- محمد رضا رحیمی: وی معاون اول دولت بود که با رای شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور به پنج سال و ۹۱ روز حبس و پرداخت دو میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد. پرونده آقای رحیمی در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد که مربوط به اختلاس از بیمه ایران بود و هیات قضایی این شعبه او را به ۱۵ سال حبس، پرداخت دو میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی محکوم کرده بودند ولی با اعتراضی که به رای شد پرونده به شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور رفت و این شعبه با تایید مجازاتهای رد مال و جزای نقدی، ۱۰ سال از مجازات حبس معاون اول دولت احمدی نژاد را کاهش داده است.
احمدینژاد که زمانی میگفت کابینه خط قرمز من است، برخلاف پیشبینیها در نامهای از معاون اولش اعلام برائت کرد. وی مدعی شد تخلفات رحیمی در زمان معاون اولی رخ نداده است. البته رحیمی نیز ساکت نماند و در واکنش به این نامه، افشاگری مفصلی انجام داد و خود را بازنده رفاقت با احمدینژاد دانست. برای واضح تر شدن مطلب گوشه هایی از نامه آقای رحیمی[16] در ادامه می آید:
این مختصر را چگونه میتوانم آغاز کنم جز آنکه بگویم: چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟
البته شما دشمن نبودهاید و مرا با شما دوستی و رفاقت دیرینه ایست که مربوط به سالهای اخیر نیست. نیک می دانید و دیگران هم خوب است در این مجال مطلع شوند که رفاقت من و شما به سالهای دوری بر میگردد که در کردستان و آذربایجان غربی بودید و سپس به اردبیل رفتید تا تقدیرمان این باشد که هر دو استانداری دولت ششم را تجربه کنیم. گذر زمان شما را به ریاست جمهوری و بنده را به خدمتگزاری در دیوان محاسبات کشور رساند. از ابتدای آشنایی، هم من و هم شما همواره حق رفاقت بجا آوردهایم و در برخی مواقع هم اختلاف دیدگاههایمان مانع از تداوم رفاقتهایمان نشد ... چندی گذشت و اصرار کردید که به جمع دولت بپیوندم؛ پاسخم منفی بود ... نپذیرفتید و بدون اطلاع من حکمی صادر کردید و با حفظ سمت به عنوان معاون حقوقی منصوب نمودید که خلاف مقررات بود. چاره ای نداشتم جز آنکه از دیوان محاسبات استعفاء بدهم.
... زمان گذشت و رفته رفته احمدینژاد و رفتارهایش متفاوت از سالهای گذشته شده بود. هربار که به مشورت مینشستیم به سروش آسمانی کذایی بیشتر توجه میکردید تا مشورتهای ناشی از تجربه های مختلف من. در سال آخر دولت اصرارتان بر کاندیداتوری فرد مورد نظر چنان بود که گویی از جایی به شما الهام میشده است و حاضر نبودید حرفی غیر از آن بشنوید و نظر بنده و جمعی از همکارانم در دولت را نپذیرفتید و وقعی ننهادید تا جایی که اینجانب با همفکری برخی از اعضای کابینه چارهای نداشتم جز اینکه در شرایط سخت عمل جراحی همسرم برای ثبت در آیندة تاریخ و برای دلگرمی همکارانم در دولت خطر کنم و به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ثبت نام نمایم تا به طور نمادین اختلاف نظرم را با رویکرد شما بیان کنم و البته در نهایت باز هم به اصرار شما، بازی را بار دیگر در صحنة رفاقت باختم و باز هم حرفتان را گوش کردم و علیرغم میلم انصراف دادم.
آقای دکتر احمدی نژاد!
در جریان قهر شما پس از ماجرای آقای مصلحی بسیاری از دوستان شما تلاش کردند که من هم کار را رها کنم تا دولت بخوابد و بسا کسانی که به من گفتند آماده باشم برای عهده دار شدن کفالت ریاست جمهوری. اما گفتم حوصله کنید احمدی نژاد باید برگردد که من میانه او و خودم را با خدمت به نظام آزمودهام که:
ما را سریست با او که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم.
ذکر یک نمونه دیگر از خاطرات تلخ این دوره شاید خالی از فایده نباشد. به یاد دارید که خودم را در فضای سیاسی و رسانهای سپر کردم تا خانم دکتر دستجردی که پرتلاش و مردانه در میدان کار بود از دولت خارج نشود؟ اما متاسفانه شما لجبازی کردید و به بهانه تعلل در عزل رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران که فردی توانمند و متعهد بودند، او را عزل کردید و مرا هم نزد رسانهها و افکار عمومی سکه یک پول ساختید و البته همان موقع در جریان قرار گرفتم که با مشورت اطرافیان پیشنویس عزل بنده را هم آماده کرده بودید.
... همه آنچه ظرف چندین سال بر من رفته است، یک طرف ماجرا است و البته این زخم وقتی کاری می شود که جنابعالی نیز مصلحت را در آن میجویید که دامن خود را از آن برچینید!
آقای احمدی نژاد؛ دوست عزیز و قدیمی!
... شاید فراموش کردهاید که رحیمی محکوم امروز، چوب لجبازیها و آبروبریهای گاه و بیگاه شما را میخورد. یادتان می آید در ماجرای یکشنبه سیاه چقدر اصرار کردم که نکنید و آبرو نبرید و بگذارید از مجاری قانونی، ماجرا پیگیری شود.
- محمود احمدی نژاد: در نهایت شخص آقای احمدی نژاد نیز از جمله افرادی است که شکایتهای بسیاری پیشروی خود دارد ولی تاکنون از حضور در دادگاه برای پاسخگویی به اتهامات خویش، خودداری کرده است. از جمله این شکایات، شکایت از رئیسجمهور برای عدم تشکیل به موقع وزارت ورزش و جوانان، تخلف در وزارت نفت، عدم ارائه گزارش عملکرد سالهای برنامه موضوع نامه (157) و نیز (158 ) قانون برنامه چهارم و فاصله گرفتن بیشتر از هدف سند چشمانداز، تخلفات مکرر و عدیده در اجرای قانون بودجه بر اساس گزارشهای دیوان محاسبات کشور (از جمله گزارشهای تفریغ بودجه، گسترش حوزه عملکرد دولت با عدم پایبندی به قانون سیاست های اصل 44 (گزارش کمیسیون مربوطه) (واگذاری سهام و پرداخت سود سهام عدالت و ...) و استنکاف از ابلاغ برخی از مصوبات قوانین مجلس شورای اسلامی و عدم ارسال برخی از مصوبات دولت به رئیس مجلس شورای اسلامی، شکایت از شیوه ادغام وزارتخانهها از موارد بررسی شده در کمیسیون اصل 90 بوده است.[17]
[1] www.farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22042
[2] www.asriran.com/fa/news/170929
[3] www.fararu.com/fa/news/78477
[4] http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13900619000807
[5] www.isna.ir/news/92072716697
[6] www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900626000052
[7] www.mashreghnews.ir/fa/news/167404
[8] www.mashreghnews.ir/fa/news/162442
[9] www.dana.ir/News/7688.html
[10] www.aftabnews.ir/fa/news/282417
[11] همان
[12] همان
[13] www.namehnews.ir/fa/news/150183
[14] www.aftabnews.ir/fa/news/282417/
[15] همان
[16] www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931107001719
[17] www.aftabnews.ir/fa/news/282417/